English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (395 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
contra proferentem U قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
restraint of trade U قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
mutually agreed to U مرضی الطرفین
parties to a contract U طرفین قرارداد
contracting parties U طرفین قرارداد
privity of a contract U مسئوولیت طرفین قرارداد
privity of contract U مسئولیت طرفین قرارداد
contra preferentum rule U درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
conventionally U برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
capitulation U تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
conventionalist U کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
agreement area U سطح مورد قرارداد
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
exchange of notes U نوعی ازموافقتهای سیاسی است که به وسیله مبادله اسنادی بامضمون واحد و حاوی مواردو مطالب مورد توافق طرفین متبادلین انجام میشود
an iconic statue U مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
as the case may be U تاچه مورد باشد
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
wraparound U ی مورد استفاده واقع شده باشد
I don't think there's any question about it. U من فکر نمی کنم که در مورد آن تردیدی وجود داشته باشد.
contracting parties U طرفین متعاهدین طرفین متعاقدین
The victim had done nothing to incite the attackers. U شخص مورد هدف کاری نکرد که ضاربین [مجرمین] را تحریک کرده باشد.
MIDI setup map U فایلی که حاوی تمام داده مورد نیاز برای بیان تنظیم MIDI Mapper باشد
double coincidence of wants U زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
discharge of contract U انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
indication of satisfaction U کاشف از رضای .....
tacit consent U رضای ضمنی
consent presumed from silence U رضای مستنبط از سکوت
euthanasia U قتل با رضای مقتول
verbal note U شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
negotiated contract U قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
escalation U مادهای در قرارداد که براساس ان قیمتهای قرارداد تعدیل میگردد
biconvex U محدب الطرفین
panduriform U محدب الطرفین
concavo concave U مقعر الطرفین
bilateral U متقارن الطرفین
zygomorphic U متقارن الطرفین
of one's own volition U از روی قصد و رضای خود
morbid U مرضی
parol contract U قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
dediction of way U هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
double convex lens U عدسی محدب الطرفین
biconvex lens U عدسی محدب الطرفین
verbomania U پرحرفی مرضی
heterorexia U اشتهای مرضی
emaciation U لاغری مرضی
verbigeration U مکررگویی مرضی
rapallo treaty U قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
Tekke motife U نگاره تکه [این نقش در فرش های ترکمن چه در ایران و چه در ترکمنستان مورد استفاده قرار می گیرد و بصورت هشت ضلعی کنگره ای می باشد.]
pandurate U شبیه ویولون محدب الطرفین
high contracting parties U طرفین معظمین متعاقدین طرفین معظمین متعاهدین
premorbid personality U شخصیت پیش مرضی
rubeola U مرضی شبیه سرخک
pseudomnesia U یاداوری کاذب مرضی
chromatopsia U رنگین بینی مرضی
xerophthalmia U رمد چشم مرضی در اثر کمبود ویتامین A
phantom order U قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
demand U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demands U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demanded U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
gold washing U شستن طلائی [نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
pleadings U افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
cleaned U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
advice code U کد قراردادی
arbitrary U قراردادی
contracted U قراردادی
based on a contract U قراردادی
conventional U قراردادی
defaults U قراردادی
default U قراردادی
bespoke U قراردادی
defaulted U قراردادی
defoult U قراردادی
defaulting U قراردادی
bespoken U قراردادی
contractual U قراردادی
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
extremes U طرفین
parties U طرفین
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
To conclude an agreement (contract). U قراردادی بستن
formal charge U بار قراردادی
convention U ائین قراردادی
unconventional U غیر قراردادی
conventions U ائین قراردادی
arbitrarily U بطور قراردادی
contractual relationship U رابطه قراردادی
convectional current U جریان قراردادی
arbitrary U دلبخواه قراردادی
contracted weaver U بافنده قراردادی
agreed point U نقطه قراردادی
prosign U علامت قراردادی
code U نشانه قراردادی
agreement water rate U نرخ قراردادی اب
conventional current U جریان قراردادی
contractual liability U مسئوولیت قراردادی
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
the litigants U طرفین دعوی
contracting parties U طرفین متقاعدین
mutual agreement U توافق طرفین
mutual concent U تراضی طرفین
disposed flank U طرفین باز
the contracting parties U طرفین متعاهدین
parties to a contract U طرفین متعاهدین
the contracting parties U طرفین متعاقدین
parties to the contract U طرفین عقد
hit and miss <idiom> U ناخوشآیند ،غیر قراردادی
enter into an agreement U قراردادی را منعقد کردن
To annul [abrogate] a contract قراردادی را باطل کردن
legal assistance U علایم قراردادی نقشه
base symbol U علایم قراردادی مبنا
award a contract U قراردادی را واگذار کردن
conventional programming U برنامه نویسی قراردادی
phonetic alphabet U کلمات قراردادی مخابراتی
military symbols U علایم قراردادی نظامی
limbs U هرکدام از طرفین کمان
tilt angle U زاویه تمایل به طرفین
side lights U چراغهای طرفین ناو
limb U هرکدام از طرفین کمان
corners U طرفین پایگاه اصلی
corner U طرفین پایگاه اصلی
cornering U طرفین پایگاه اصلی
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
all in contract U قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
taxi squadder U بازیگر عضو گروه قراردادی
default setting U تنظیم پیش فرض یا قراردادی
default font U فونت پیش فرض یا قراردادی
creation of contractual tie U انشاء ایجاد رابطه قراردادی
advice code U کد قراردادی مخصوص ارسال اماد
conventionality U مطابقت با ایین ورسوم قراردادی
taxied U عضو گروه بازیگران قراردادی
to guarantee a contract U اجرای قراردادی راضمانت کردن
guarantee a contract U اجرای قراردادی را ضمانت کردن
taxiing U عضو گروه بازیگران قراردادی
to enter into an agreement U پیمان یا قراردادی منعقد کردن
taxies U عضو گروه بازیگران قراردادی
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
taxi U عضو گروه بازیگران قراردادی
sideline U خطوط طرفین میدان بازی
straddle split U وضع باز پاها به طرفین
covenant U که بین طرفین مبادله می گردد
pitch curves U تلاقی سطوح طرفین دندانه
side lights U چراغ دریانوردی طرفین ناو
voluntary partition U افراز با رضایت یا سازش طرفین
veranda U ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
verandahs U ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
parties to the contract U طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
sidelined U خطوط طرفین میدان بازی
verandas U ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
verandah U ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
sidelines U خطوط طرفین میدان بازی
sidelining U خطوط طرفین میدان بازی
covenants U که بین طرفین مبادله می گردد
leeboard U یکی از دو تخته طرفین کف قایق
like as we lie U طرفین دارای ضربات مساوی
consensual U مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
taxi squad U گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
hamstrung U زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstring U زردپی طرفین حفره پشت زانو
privity in contract U انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
The two parties seem irreoncilable. U طرفین آشتی راناپذیر بنظر می رسند ت
hamstringing U زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrings U زردپی طرفین حفره پشت زانو
executory contract U قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
rectification U تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
lock forward U هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
ten yard U خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان
side staddle hep U پرش به بالا با پاهای باز ودستها به طرفین
to off an agreement U قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
to give somebody an ultimatum U به کسی آخرین مدت را دادن [برای اجرای قراردادی]
deals U قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
yellow dog contract U قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
deal U قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
blackguards U سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
equitable mortgage U از اعمال طرفین یک عمل یا تاسیس حقوقی ناشی میشود
popping crease U خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
limbers U ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
blackguard U سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
parlementaire U کسی که بین طرفین متحاربین مبادله پیام را به عهده دارد
In this contract , there are no loopholes for either party . U دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
outrigger U چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری
signals U علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
free on quay U قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
re axtent U تجدید نظر در ارزیابی یامساحی زمین و خانه در اثراعتراض یکی از طرفین
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
sightscreen U دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
free on rail U قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
Recent search history Forum search
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1tink and grow rich
1خوب بالای زیاد موضوعات صحبت کردیم
1strong
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1set the record straight
2مهرآسا
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com